امام و امت

رابطه ی بین امام و امت را در میدان تکلیف چطور باید تشخیص دهیم؟

امام و امت

رابطه ی بین امام و امت را در میدان تکلیف چطور باید تشخیص دهیم؟

این بلاگ، تلاش من برای همفکریها و گفتگوهایی است که قرار است طی آن ها برداشت های مختلفی که از بیانات امام خامنه ای می شود را بررسی کنیم و تکلیف خودمان را در میدان عمل، واضح تر در ذهن داشته باشیم.

کلمات کلیدی
بایگانی
۲۱بهمن
بسم الله
اولین مطلب بلاگم را می خواهم بنویسم؛ به نظرم می رسد بهتر است قبل از هرچیز، علت به راه انداختن این بلاگ را بنویسم:
(1) شروع ماجرا: برداشت های متضاد
ماجرا از زمانی شروع شد که امام خامنه ای در بیانات در دیدار جمعى از فرماندهان و کارکنان نیروى هوایى ، نکاتی را گفتند که بازخوردهای متفاوتی در بین کسانی که من می شناختم داشت(احتمالاً قابل تعمیم باشد این بازخوردها در بین سایر افراد مرتبط).
شب وقتی سخنرانی ایشان را از تلویزیون دیدم و شنیدم، نکاتی خاص توجهم را به خودش جلب کرد؛ نکاتی که درباره ی مسائل روز بود؛ نکاتی که اغلب، در بخش های خبری آنها را ذکر میکنند و البته، نکاتی که نمی دانم به چه دلیل، در بخش های خبری، بخشی از آن را در گزینش هایشان حذف می کنند که آدم فکر میکند چرا باید مهم ترین قسمت ها در گزینش صدا و سیما گفته نشود؟
بگذریم؛ بعد از اتمام پخش بیانات، مثل همیشه پدر و مادر در ادامه ی حرف های رهبری، نظر خودشان را هم گفتند و از بعضی مسائل که رهبری اظهار ناخرسندی کرده بودند هم نارضایتی مشترک خودشان را ابراز کردند.
به نظرم رسید بد نباشد با دوستان نزدیک هم درباره ی این بیانات همفکری داشته باشم؛ اما نتیجه ی این همفکری قدری
برایم غیرقابل پیش بینی بود:
مشکل از آنجا به وجود آمد که در مورد یک سری عبارتهای مشخص و واحد از بین صحبت های رهبری، برداشت دوستان گاهی کاملاً متضاد بود. یکی میگفت جمله ی "الف"، نشان از حمایت از فلان موضوع است و دیگری می گفت همان جمله ی "الف" نشان از عدم حمایت ایشان از فلان موضوع است.
به نظر می رسد مسئله ای در بین (حداقل) بعضی از بچه حزب اللهی ها وجود دارد؛ به هر حال امام خامنه ای، با گفتن این عبارات و جملات خاص، یکی از این دو منظور را در نظر داشته است.
مسئله ای که گفتم این است که به نظر می رسد یک ادبیات مشترک و یک الفبای مشترک بین ما و رهبر و امام مان وجود ندارد؛ انگار هر یک از ما برداشت شخصی خودمان را میگوییم و آن سید عالم و فرزانه، حرفش چیز دیگری است.

(2) یک تکثر واحد به نام "ما"
وقتی سعی کردم علت این دوگانگی در برداشت های خودمان را پیدا کنم، نتایج چندان خوشایند نبود؛ به هر ترتیب، به نظرم لازم آمد که باید برای این مسئله فکری کرد؛ اولین کار هم نوشتن ایده ها و نظراتم برای حل این مسئله بود؛ بنابراین نتیجه گیری اولیه خودم از این ماجرا را می نویسم؛ شاید به قدر آنچه می توانم، اثری مثبت در رفع این نا بسامانی فکری داشته باشد.
در مواجه شدن با بیانات امام خامنه ای- به عنوان شخصی که رهبر یک کشور بزرگ و با ظرفیت های زیاد است و اطلاع او از مسائل و دانش او در حوزه های مختلف، باعث ، چندین مسئله برایم مشخص شد:
آ.
دریافت های چندگانه : بعضی از ما در مواجهه با بیانات ایشان، دچار برداشت ها و دریافت های چندگانه می شویم و از یک عبارت واحد، چندین منظورم متناقض را برداشت می کنیم.
ب. بدون برداشت بودن: بعضی از ما با شنیدن بیانات ایشان،هیچ برداشت و تحلیل خاصی را در نظر نمیگیریم و راجع به آن تأمل خاصی نمی کنیم و خیلی سطحی از آن عبور می کنیم.
پ. اکتفا به گزینش دیگران: جای بدِ ماجرا اینکه بعضی از ما به شنیدن بیانات ایشان در اخبار رادیو و تلویزیون و یا خواندن گزیده های آن در بسته های پیامکی بسنده می کنیم و هر چه هست را از همین 2 کانال ارتباطی دریافت می کنیم و برای دقت در این بیانات، کل متن بیانات را مرور نمیکنیم.
ت. بی اعتنایی : بدتر از همه آنکه برخی حتی احساس نمیکند که مطالعه و مواجهه با حرف های کسی که رهبری یک کشور را برعهده دارد، برای سایر زیرمجموعه های آن کشور اصلاً ضرورتی دارد. گویی ما برای خودمان زندگی می کنیم و مملکت به طور خودکار باید به پیش برود، بی آنکه کسی خود را مسئول برعهده گرفتن این پیشروی بداند.

(3) گفتگو، اولین راه حل مسئله
به نظرم می رسد اولین پیام و نتیجه ای که از این شرایط و دسته بندی بالا بر می آید، این است که بیانات ایشان، علاوه بر ظاهری که دارد، باطنی چند لایه دارد؛ یکی از چیزهایی که باعث این تنوع برداشت ها می شود، همین چند لایه بودن آن است؛ مثلاً وقتی سال 88 بعد از انتخابات، نمایندگان نامزدهای انتخاباتی در جلسه ای با رهبری(که بعدها کتاب و کلیپی تحت عنوان "من مدیر جلسه ام" درباره محتوای آن جلسه منتشر شد) درباره ی مسائل مختلف اظهار نظر کردند، نماینده یکی از ستاد ها به آقا اعتراض کرد که "صحبتهای شما در فلان تاریخ، حمایت از احمدی نژاد بود" و پاسخ امام خامنه ای بسیار قابل تأمل بود در آن مسئله: "چرا قبل از انتخابات، همه ی کاندیداها خودشان را مصداق آن حرف ها معرفی کردند اما وقتی رأی نیاوردند گفتند فلانی مصداقش بوده است؟" (نقل به مضمون)
این یعنی همان چندلایه بودن حرف های ایشان؛ در لایه ی اول، یک برداشت می شود ولی وقتی عمیق تر با آنها برخورد کنی، مسئله به نحو دیگری خودش را نشان میدهد.

دومین نتیجه ی ماجرا برای من این بود که لازم است درباره ی همین معضل و مشکل که ما حزب اللهی ها دچار آن هستیم، خودمان با هم گفتگوهایی داشته باشیم تا اصل مسئله روشن شود و در مسائل مختلف، این برداشت های چندگانه باعث تکثر آراء و در پی آن، چند شاخه شدن یک گروه واحد که ما هستیم، نشود؛ که اگر در این مسئله به وحدت نظر برسیم، در عمل هم به شکل یکپارچه قادر خواهیم بود کارهایی که لازم است را با قوت و کیفیت و کمیت به مراتب بیشتری به انجام برسانیم.

(4) بلاگ ساخته شد
و این بلاگ، تلاش من برای همین همفکری و گفتگوها است که قرار است به کمک خداوند، ثمرات مثبتی برای همه ی ما داشته باشد. اینجا قرار است برداشت های مختلفی که از صحبت ها می شود را بررسی کنیم و با یک دید کلی نگر و جامع به مسائل، به هدف نهایی برسیم.
وقتی به تحلیل صحیحی برسیم، آن وقت جایگاه خودمان را در حوزه عمل و تکلیف فردی هم خواهیم فهمید و دچار تذبذب در رفتار و سردرگمی نخواهیم بود ان شاءالله.
علی اکبر زکریا